یک راننده آژانس، مسافری را که یک عروس است سوار می کند. عروس برای راننده تعریف می کند که همسرش دنبال او نیامده و او مجبور است او را بیابد، اما جستجوهایش ثمری ندارد و وقتی به مراسم عروسی برمی گردد پدر با او برخورد بدی می کند. مهتاب به خانه خاله خود می رود، اما او هم مهتاب را نمی پذیرد. مهتاب برای پیدا کردن فرامرز راهی چالوس می شود و آنجاست که می فهمد فرامرز به او دروغ گفته و… عروسی مهتاب Arusiye Mahtab 1996