خواجه ماجد، ناخدا خورشید را لو می دهد و بار قاچاق لنج ناخدا به آتش کشیده می شود. دلالی به نام فرحان که می خواهد چند فراری سیاسی را از مرز آبی عبور دهد وارد بندر می شود و با ناخدا خورشید تماس می گیرد. ناخدا که احتمال می دهد لنجش را مصادره کنند با فرحان همکاری می کند و چند مرد را که ظاهراً در ترور حسنعلی منصور دست داشته اند به آن سوی آب می رساند و… 7.4 ناخدا خورشید Captain Khorshid 1987
زندگی زن جوانی بنام غزال است که با همسرش دچار چالش شده و رو به فروپاشی است. مرد زن را ترک می کند و زن در جستجویی به دنبال شوهر، مسیری نمادگون را طی می کند و در این سیر و سلوک به حقیقت ماجرا پی می برد… 3.7 از تهران تا بهشت From Tehran to Heaven 2013
پدر و مادر چهار برادر در بمباران شهرستان کشته می شوند و هیچ اثری از جنازه شان بدست نمی آید. چهار پسر آن ها راهی شهر محل تولدشان شده و در آنجا با خانهٔ ویران شده شان روبرو می شوند و ... 4.7 بهار در پاییز Spring in the Fall 1988
همه امید زندگی مش حسن به تنها گاوی است که در طویله اش دارد و از وجود آن علاوه بر امرار معاش خانواده خود، افراد روستا را نیز بهره مند می سازد. همه این مسائل باعث شده است که مش حسن دلبستگی خاصی به این گاو داشته باشد. اما روزی که مش حسن به شهر رفته، گاو به علت نامشخصی می میرد و افراد روستا با موافقت همسر مش حسن نعش گاو را در چاه روستا می اندازند و پس از بازگشت مش حسن وانمود می کنند که گاو گریخته است ولی او باور نمی کند و… 7.9 گاو Gaav 1969
دوست محمد بلوچ در مخالفت با اصل چهار و مجریان آن در زاهدان یکی از حامیان اصل چهار به نام سردار درانی را به دار می کشد . ژاندارم ها روستای محل سکونت دادشاه را می سوزانند و همسرش را به اسارت می برند و… 5.4 دادشاه Dadshah 1983
کارمند جوانی که از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموز سیاهپوشی ملاقات میکند. پیرمرد اظهار میدارد که میتواند کارمند را به مرادش برساند، با این شرط که در راه صواب گام بردارد. کارمند میپذیرد. پیرمرد روزنامه سه ماه بعد را که خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شدهاست به او نشان میدهد. کارمند با خرید اجناس و کالاهای ضروری و احتکار آنها و سپس فروش آنها در... 5.9 مردی که زیاد می دانست The Man Who Knew too Much 1985