مهتاب، خواهر ماهرخ، همراه شوهر و دو پسر خردسالش با یک سواری از شمال به تهران راه می افتند تا آینه موروثی نوعروس خانواده را به جشن عروسی ماهرخ برسانند. آنها در راه و در تصادف با یک نفتکش جان می سپارند. خبر به خانواده می رسد و عروسی به سوگواری تبدیل می شود. گزارشات پلیس گرچه صحت تصادف و کشته شدن مسافران را نشان می دهد، اما نشانی از آینهٔ موروثی پیدا نمی شود. در حالیکه همه خانواده مرگ مسافران را پذیرفته اند، خانم بزرگ دل به سوگ نمی سپارد و چشم به راه می ماند تا مهتاب با آینه نوعروس از راه برسد، تا اینکه… 7.5 مسافران Travellers 1992
هاتف روحی است که از زندگی و زمان مرگ آدم ها خبر دارد. او در مقطعی از آسمان به زمین می آید تا این بار با رفتن به آسایشگاهی که جانبازان جنگ در آن سکونت دارند به زندگی و سرنوشت آنها بپردازد… 6.8 گاهی به آسمان نگاه کن Take A Look at the Sky Sometimes 2003