در فصل زمستان جوانی به نام اسماعیل ناچار می شود برای تهیه داروی پدر بیمارش به شهر برود. معلم روستا و جوانی به نام رحمان نیز با او همراه می شوند. در بین راه، معلم که یکی از پاهایش را سال ها قبل در درگیری با گرگ ها از دست داده است از اسماعیل و رحمان جدا می شود و ... 6.9 جاده های سرد Frosty Roads 1985