دو جوان ایلیاتی پس از ترور ناموفق اسفندیار ایلخانی به اعدام محکوم میشوند. دو جوان یکی فرزند اسفندیار است و دیگری فرزند مراد میرشکار، که در پایتخت با معرکه گیری روزگار میگذراند. مادران دو جوان، که اسفندیار ایلخانی به آن ها میگوید که فرزندانشان در لحظه ی فرار از زندان کشته شده اند، با کمک جوانی به نام یعقوب اجساد را از گور خارج میکنند و… 5.0 دستمزد Dastmozd 1989