اکبر آقا که در یزد شیرینی پزی دارد از ترس دردسرهای بچه دار شدن، تن به ازدواج نمی دهد، در صورتی که برادر کوچکش اصغر آقا در اصفهان دارای همسر و چند فرزند قد و نیم قد است. اصغر آقا طی تماسی دعوت می کند تا اکبر برای متأهل شدن و ضمناً انجام کاری به اصفهان برود. اکبر با اتوبوس راهی اصفهان می شود، اما در اتوبوس به خواب می رود و خواب می بیند که در اتوبوس پدر و مادری بچه ی نوزاد خود را به او می سپارند و فرار می کنند و بعد هم در اصفهان زنی از سادگی او استفاده می کند و بچه ی نوزادش را به او می دهد و دفعه ی سومی نیز بر اثر حادثه ای نوزادی به او سپرده می شود و او دارای سه نوزاد ناخواسته می شود و به همین علت ماجرای خواستگاری هم بهم می خورد و او ناراحت قصد برگشت به یزد می کند. اما… 6.5 سفر بخیر Bon Voyage! 1994
“بهرام” مردی ساده، خوش باور و بسیار خانواده دوست پس از گذشت 3 سال از ازدواجش می خواهد همسرش گیسو را با اتومبیلی که با مشکلات فراوان خریده است به ماه عسل ببرد، وقوع یک حادثه غیر منتظره که منجر به تعویض ماشین او میشود سرنوشت سفر را دچار تغییرات فاحشی می کند… دونده Runner 2013