کودکی با وجود رسیدن به 6 سالگی هنوز حرف نمی زند و همه او را مسخره می کنند و در خانواده و اطرافیان به غیر از مادر کسی از او حمایت نمی کند و بیشتر به پسر بزرگتر توجه دارند. تا اینکه پسر بچه از دست آنها فرار کرده و یک زن و مرد سالخورده او را پیدا کرده و به خانه می برند و رفتار آنها در روحیه پسر تأثر می گذارد، اما پس از بازگشت به خانه همان رفتارها از طرف پدر و مادر دیده می شود تا اینکه مادربزرگ به خانه می آید و… 6.0 پدر آن دیگری The Other One's Dad 2015
روایت زندگی پر فراز و نشیب غیاث الدین جمشید کاشانی، ریاضیدان و منجم شهیر ایرانی و معین الدین کاشانی، یار و همکار دیرینه اوست. کشف و محاسبه عدد پی و سینوس زاویه یک درجه، گنجینه ای گرانبهاست و بسیاری می خواهند آن را به خود نسبت دهند، معین به هرات می گریزد تا با عرضه رساله ای از غیاث الدین، حقیقت را افشا نماید، اما… 7.7 شهر آشوب Shahr Ashub 2005
فیلم درباره یک کلانتری غیر انتفاعی است که وظیفه خود می داند امنیت محله، خصوصاً امنیت کودکان را تأمین کند. اما چگونگی انجام آن به محور اصلی فیلم تبدیل شده است. ماجرا درباره گروگانگیری توسط دو دوست نادانی است که خود را درگیر دردسرهای بزرگ می کنند… 5.4 کلانتری غیر انتفاعی Non-profit Police Station 2009
اشکوری (مهدی هاشمی) با تخصص خنده درمانی به ایران بازگشته و در یکی از بیمارستان های روانی تهران مشغول کار می شود. او بر این عقیده است که بیماران روانی را باید شاد نگه داشت و آنها باید به جامعه برگردند. یک روز گروهی از بیمارانش را برای گردش به بیرون بیمارستان میبرد و روز دیگر گروه نمایشی را به بیمارستان دعوت می کند... 6.7 معجزه خنده The Miracle of Smile 1997
کارمند جوانی که از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموز سیاهپوشی ملاقات میکند. پیرمرد اظهار میدارد که میتواند کارمند را به مرادش برساند، با این شرط که در راه صواب گام بردارد. کارمند میپذیرد. پیرمرد روزنامه سه ماه بعد را که خبر جنگ ایران و عراق در آن چاپ شدهاست به او نشان میدهد. کارمند با خرید اجناس و کالاهای ضروری و احتکار آنها و سپس فروش آنها در... 5.9 مردی که زیاد می دانست The Man Who Knew too Much 1985
فردی به نام ماشاءالله ایرانمنش از کرمان به تهران آمد تا آپارتمان شماره سیزده که ارث پدری او بود را بفروشد و کارگاه تراشکاری راهاندازی کند تا از این طریق با دختری که دوست داشت ازدواج کند. ولی به دلیل اینکه ساکنان آن ساختمان افرادی گرفتار و داغون هستند هیچ کس حاضر به خرید این آپارتمان نیست. ولی ماشاالله در ادامه با زرنگیای که داشت آن را به برادر یکی از ساکنان میفروشد و … 6.1 آپارتمان شماره سیزده Apartment No.13 1990